این اولین کتاب داستانی بود که من خوندم یادش بخیر واقعا ازamitab گرامی ممنوم به خاطر اپلود این کتاب با دیدن عکس روی جلد چه خاطراتی زنده شد شاه شکمو گنده وخیکی و پرخوری بود که در قصر سردو نمناک بزرگی زندگی می کرد شاه شکمو یک اشپز داشت که همه صداش می کردند اشپزباشی روزگار این اشبزباشی خیلی سیاه بود.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی آخرین دودو